اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیهها
همه بارانها، همه جریانها، همه تاب و تب دل، تپش ثانیهها
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم…:من خدا را دارم
به تن لحظه خود جامهی اندوه مپوشان هرگز
غم که از راه رسید در این سینه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی ست